DOCTORS OF GONGILL🥼part 25

سعی میکردند قلوپ های بیشتری بنوشندن و در اخر همه کم اوردند و جی هیون باز هم مورد
تشویق قرار گرفت .
یونگی با عالقه به رفتار های جی هیون نگاه میکرد و میخواست بفهمد در اخر قرار است به
کجا برسد ولی خسته و خواب الود شده بود پس سعی کرد بدون این که جلب توجه کند، انجا را
ترک کند .
از پشت میز بلند شد .دست هایش را داخل جیب سوییشرتش برد و به سمت در خروجی رفت.
_دکتر مین؟!
یونگی برگشت و جی هیون را دید که از گوشه چشم به او نگاه میکرد.
_چرا میخواید مجلسو ترک کنید؟
خانم پارک با تحکم گفت :جی هیون داری چیکار میکنی؟
جی هیون بی توجه به تذکر خانم پارک، رو به یونگی گفت :نکنه چون باختید میخواید سریع
جا بزنید؟
یونگی پوزخندی زد و به سمت جی هیون برگشت و گفت :چی گفتی؟!
جی هیون هم به یونگی نگاه کرد و گفت :فکر نمیکردم انقد زود تسلیم شید.
یونگی به سمت میز برگشت و روبروی جی هیون نشست .لیوانش را برداشت و جلوی جی
هیون گذاشت و اشاره کرد تا برایش نوشیدنی بریزد.
جی هیون به روحیه ی مبارزه طلب دکتر مین افرین گفت و اول لیوان او را و بعد لیوان
خودش را پر کرد .بعد هردو لیوانشان را برداشتند و بهم کوباندند .جی هیون لیوانش را به
سمت دهانش برد و شروع کرد به نوشیدن .یونگی هم لیوانش را نزدیک دهانش برد ولی لحظه
ای تردید کرد .بر خالف چیزی که ظاهرش نشان میداد بدنش تحمل الکل زیاد را نداشت ولی
دیدگاه ها (۶)

DOCTORS OF GONGILL🥼part 26

DOCTORS OF GONGILL🥼part 27

عاشق خورشیدم منظورم اینه.......

DOCTORS OF GONGILL🥼part 24

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط